امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن حدیث جالبی دارند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور كه اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو كند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك میكند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمیخواند، یكی دیگر از پرسشهایی كه درباره نماز مطرح میشود این است كه چرا به تعداد ركعات نماز افزوده شده است یا شنیدهایم كه نمازها به صورت 2 ركعتی نازل شده است، ولی به دلیل ولادت امام حسن و حسین(ع) هفت ركعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه كرده است، آیا این درست است؟ اگر در این خصوص روایتی هست بیان كرده و بگویید نماز در صدر اسلام چگونه بوده است؟
سیدحسن موسوی كارشناسی مركز تخصصی نماز در جواب این پرسش میگوید:
امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن فرمودهاند: اصل نماز یك ركعت است، چون اصل عدد یك مىباشد، بنابراین هر گاه نماز را از یك ركعت كمتر بیاورند، عمل آورده شده نماز نیست، بارى حق عزوجل مىدانست آن یك ركعت - كه كمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان كاملاً و تماماً نیاورده، بلكه ناقص اداء مىكنند، پس یك ركعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با ركعت دوم نقص ركعت اول جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو ركعت جعل كرد.
سپس رسول خدا(ص) مىدانستند بندگان این دو ركعت را با تمام آنچه مورد امر است و كاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر كدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو ركعت اول و دوم جبران شود و نیز حضرت مىدانستند كه در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به كارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده كردن مقدمات استراحت در شب هستند، لذا یك ركعت بیشتر به آن اضافه نكردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آنها سبك و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یك ركعت به نماز مغرب آن است كه بدین وسیله ركعات نماز در روز و شب عدد فرد مىشود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده، زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندیها رفتن وسیعتر نسبت به ازمنه دیگر است.
جهت دیگر آنكه قلوب و دلها در وقت نماز صبح از فكر و اندیشه خالىتر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم كمتر و داد و ستد قلیل و ضعیفتر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.(1)
در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده: موقعى كه پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب كه 10 ركعت بودند، هر كدام دو ركعتى بودند، وقتى حضرت حسنین(ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شكرگزارى خدا هفت ركعت دیگر به آنها اضافه كرد و خدا هم اجازه داد.(2)
در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرمودهاند: در مدینه و زمانى كه دعوت عمومى به اسلام آشكار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازهاى شبانهروز افزود، به این ترتیب: دو ركعت به نماز ظهر و دو ركعت به نماز عصر و یك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود.(3)
در پایان ذكر این مطلب ضروری است كه افزودن ركعتهای دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و از طرف خود چیزی نمیگوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»(4)؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید!؛ آنچه مىگوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!
دیگر پرسشهای نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.
*پینوشتها:
1-علل الشرائع، ج1، ص 261
2-الكافی، ج3، ص 487
3-من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 455
4-نجم (53)، آیه 3 و 4
مقدمه:
سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم(ص) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجة الوداع » نام گرفت، پیامبر اکرم(ص) عازم مدینه گردید.
فرمان حرکت صادر شد. هنگامی که کاروان به سرزمین «رابغ » در سه میلی جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحی در مکانی به نام «غدیرخم » فرود آمد. آیه:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ».نازل شد که ای پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنی، رسالت خود را تکمیل نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم(ص) نماز ظهر را با جماعت خواند سپس در حالی که مردم دور او را گرفته بودند، بر روی نقطه بلندی که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صدای رسا خطبه خواند و سپس فرمود:
«مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید».
سپس مطالبی گرانبها بیان کرد و فرمود:
«من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم، یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیت من، این دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پیشی نگیرید و در عمل به آنها کوتاهی نورزید که هلاک می شوید».
در این هنگام دست علی(ع) را گرفت و او را بلند کرد و به همه مردم معرفی نمود، سپس فرمود:
«سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان کیست؟ همگی گفتند: خدا و پیامبر او داناترند».
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«خدا، مولای من و من، مولای مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم ».
بعد فرمود:
« من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و... »
«ای مردم هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست، خداوندا کسانی را که علی را دوست دارند، دوست بدار و کسانی که او را دشمن دارند، دشمن دار و...»
سپس فرشته وحی نازل شد و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...» را نازل فرمود و آن روز در تاریخ اسلام جاودانه و حماسه ساز شد.
آری غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یاس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی که پیروان واقعی مکتب حیات بخش اسلام آن را گرامی می دارند و به همدیگر تبریک می گویند.
از احادیث بر می آید که ائمه: آن روز را جشن می گرفتند و در آن روز مراسم ویژه ای داشتند، شبیه مراسمی که ما ایرانیان امروز در عید نوروز داریم.
از فیاض بن محمد طوسی نقل شده: روز غدیر به حضور امام هشتم(ع) رسید. دید گروهی از افراد ویژه در خدمت حضرت هستند که امام آنان را برای افطار در خانه اش نگهداشت و به منزل آنان غذا و لباس و کفش و انگشتر و هدایای دیگر فرستاد و آن روز وضع او و اطرافیان او کاملا عوض شده بود و فضائل آن روز را برای آنان یادآوری می کرد. (بحار الانوار، 97: 112، ح 8. )
در حدیث دیگری است: روزی از روزهای خلافت علی(ع) جمعه و عید غدیر به یک روز افتاد. امام(ع) خطبه مفصلی خواند و فرمود:
«این مجمع اکنون به پایان می رسد و شما همگی به خانه هایتان بر می گردید، بروید - خدای بر شما رحمت فرستد - و بر خانواده خود فراخ گیرید و به برادران خود نیکی کنید.
خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید. متحد شوید تا خدا کمکتان کند. نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند. از نعمتهای خداداد، یکدیگر را هدیه فرستید.
خداوند در این روز چندین برابر دیگر عیدها پاداش دهد.
این گونه پاداش جز در این روز (غدیر) دیگر نخواهید یافت. نیکویی کردن در این روز مال را بسیار کند و عمر را زیاد.
مهربانی کردن باعث رحمت خدا شود و مهربانی او. در این روز به برادران و خاندان از مال خدا داده ببخشید، هر اندازه که بتوانید. همواره چهره خندان دارید. چون به یکدیگر رسیدید، شادمانی کنید، و خدا را بر نعمتهایش سپاس گوئید. بروید و به آنان که امیدشان به شماست، نیکی بسیار کنید در خورد و خوراک، خود و زیردستانتان یکسان باشید. این یکسانی و مساوات را تا جایی که توانایی دارید عملی سازید، که پاداش یک درهم در این روز، صد هزار درهم است و برکت به دست خداست.
روزه این روز را نیز خداوند مستحب قرار داده است و در برابر آن پاداشی بس بزرگ نهاده. اگر کسی در این روز، نیاز برادران خود را برآورد - پیش از تمنا و درخواست - و با میل و غبت خوبی کند، پاداش او چنان باشد که این روز را روزه داشته است و شب آن را با عبادت به بامداد رسانیده.
و هرکس در این روز به روزه داری افطاری دهد، چنان است که گویی دسته دسته مردم را افطاری داده است...
همین که به یکدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید و نعمتی را که در این روز نصیبتان شده است به یکدیگر تبریک گویید. باید این سخنان را آن که بود و شنید به آن که نبود و نشنید، برساند. باید توانگران به سراغ مستمندان روند و قدرتمندان به دنبال ضعیفان، پیامبر(ص) مرا به این چیزها امر کرده است ».(ترجمه این روایت تا اینجا از استاد محمدرضا حکیمی است که از حماسه غدیر، ص 71 گرفته شده است.) بعد امام(ع) خطبه جمعه را خواند و نماز جمعه را نماز عیدش قرار داد، بعد با فرزند و شیعیانش به منزل امام حسین(ع) برگشت که غذا آماده کرده بودند و آن شیعیان نیازمند و بی نیاز با هدایای او به طرف خانواده خود برگشتند. (بحار الانوار 97: 117.)
به امید روزی که همه مسلمانان بویژه مردم مسلمان ایران روز عید غدیر را بزرگترین عید خود قرار داده و این روزه آنطور که بایسته و شایسته آن است، گرامی بدارند.
غدیر در قرآن
الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.
مائده: 3.
امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین برای شما پسندیدم.
فصل اول: جایگاه عید غدیر در مکتب
1- عید خلافت و ولایت
روی زیاد بن محمد قال:
دخلت علی ابی عبد الله(ع) فقلت:
للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحی؟
قال: نعم، الیوم الذی نصب فیه رسول الله(ص) امیرالمؤمنین(ع). مصباح المتهجد: 736.
زیاد بن محمد گوید:
بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود:
آری، روزی که رسول خدا(ص) امیرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد.
2- برترین عید امت
قال رسول الله(ص):
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی و هو الیوم الذی امرنی الله تعالی ذکره فیه بنصب اخی علی بن ابی طالب علما لامتی، یهتدون به من بعدی و هو الیوم الذی اکمل الله فیه الدین و اتم علی امتی فیه النعمة و رضی لهم الاسلام دینا. امالی صدوق: 125، ح 8.
رسول خدا(ص) فرمود:
روز غدیر خم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.
3- عید بزرگ خدا
عن الصادق(ع) قال:
هو عید الله الاکبر،و ما بعث الله نبیا الا و تعید فی هذا الیوم و عرف حرمته و اسمه فی السماء یوم العهد المعهود و فی الارض یوم المیثاق الماخوذ و الجمع المشهود. وسائل الشیعه، 5: 224، ح 1.
امام صادق(ع) فرمود:
روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.
4- عید ولایت
قیل لابی عبد الله(ع):
للمؤمنین من الاعیاد غیر العیدین و الجمعة؟
قال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، یوم اقیم امیرالمؤمنین(ع) فعقد له رسول الله الولایة فی اعناق الرجال والنساء بغدیر خم.
وسائل الشیعه، 7: 325، ح 5.
به امام صادق(ع) گفته شد:
آیا مؤمنان غیر از عید فطر و قربان و جمعه عید دیگری دارند؟ فرمود:
آری، آنان عید بزرگتر از اینها هم دارند و آن روزی است که امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.
5- روز تجدید بیعت
عن عمار بن حریز قال دخلت علی ابی عبد الله(ع) فی یوم الثامن عشر من ذی الحجة فوجدته صائما فقال لی:
هذا یوم عظیم عظم الله حرمته علی المؤمنین و اکمل لهم فیه الدین و تمم علیهم النعمة و جدد لهم ما اخذ علیهم من العهد والمیثاق.
مصباح المتهجد: 737.
عمار بن حریز گوید:
روز هجدهم ماه ذیحجه خدمت امام صادق(ع) رسیدم و آن حضرت را روزه یافتم. امام به من فرمود: امروز، روز بزرگی است، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دین مؤمنان را کامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پیمان قبلی را تجدید کرد.
6- عید آسمانی
قال الرضا(ع): حدثنی ابی، عن ابیه(ع) قال:
ان یوم الغدیر فی السماءاشهر منه فی الارض.
مصباح المتهجد: 737.
امام رضا(ع) فرمود:
پدرم به نقل از پدرش (امام صادق(ع)) نقل کرد که فرمود:
روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.
7- عید بی نظیر
قال علی (ع):
ان هذا یوم عظیم الشان،فیه وقع الفرج، ورفعت الدرج و وضحت الحجج وهو یوم الایضاح والافصاح من المقام الصراح،ویوم کمال الدین و یوم العهد المعهود...
بحارالانوار، 97: 116.
علی(ع) فرمود:
امروز (عید غدیر) روز بس بزرگی است.
در این روز گشایش رسیده و منزلت (کسانی که شایسته آن بودند) بلندی گرفت و برهان های خدا روشن شد و از مقام پاک با صراحت سخن گفته شد و امروز روز کامل شدن دین و روز عهد و پیمان است.
8- عید پربرکت
عن الصادق(ع):
والله لو عرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائکة فی کل یوم عشر مرات...
وما اعطی الله لمن عرفه ما لایحصی بعدد.
مصباح المتهجد: 738.
امام صادق(ع) فرمود:
به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی «روز غدیر» را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند و بخششهای خدابه کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست.
9- عید فروزان
قال ابو عبد الله(ع):
... و یوم غدیر بین الفطر والاضحی و یوم الجمعة کالقمر بین الکواکب.
اقبال سید بن طاووس: 466.
امام صادق(ع) فرمود:
... روز غدیر خم در میان روزهای عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است.
10- یکی از چهار عید الهی
قال ابو عبد الله(ع):
اذا کان یوم القیامة زفت اربعة ایام الی الله عز و جل کما تزف العروس الی خدرها:
یوم الفطر و یوم الاضحی و یوم الجمعة و یوم غدیر خم.
اقبال سید بن طاووس: 466.
امام صادق(ع) فرمود:
هنگامی که روز قیامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوی خدا می شتابند همانطور که عروس به حجله اش بسرعت می رود.
آن روزها عبارتند از:
روز عید فطر و قربان و جمعه و روز غدیر خم.
فصل دوم: شایسته ها و بایسته های غدیر
11- روز پیام و ولایت
قال رسول الله(ص):
یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب، اوصی من آمن بی و صدقنی بولایة علی، الا ان ولایة علی ولایتی و ولایتی ولایة ربی، عهدا عهده الی ربی و امرنی ان ابلغکموه.
بحارالانوار 37: 141، ح 35.
رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمود:
ای مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسی را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت علی سفارش می کنم، آگاه باشید ولایت علی، ولایت من است و ولایت من، ولایت خدای من است. این عهد و پیمانی بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم.
12- روز اطعام
قال ابو عبد الله(ع):
... و انه الیوم الذی اقام رسول الله(ص) علیا(ع) للناس علما و ابان فیه فضله و وصیه فصام شکرا لله عزوجل ذلک الیوم و انه لیوم صیام و اطعام و صلة الاخوان و فیه مرضاة الرحمن، و مرغمة الشیطان.
وسائل الشیعه 7: 328، ضمن حدیث 12.
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روزی است که رسول خدا(ص) علی(ع) را بعنوان پرچمدار برای مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشکار کرد و جانشین خود را معرفی کرد، بعد بعنوان سپاسگزاری از خدای بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه داری و عبادت و طعام دادن و به دیدار برادران دینی رفتن است. آنروز روز کسب خشنودی خدای مهربان و به خاک مالیدن بینی شیطان است.
13- روز هدیه
عن امیر المؤمنین(ع) قال:
... اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمة فی هذا الیوم، و لیبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباین، ولیعد الغنی الفقیر والقوی علی الضعیف امرنی رسول الله(ص) بذلک.
وسائل الشیعه 7: 327.
امیر المؤمنین(ع) (در خطبه روز عید غدیر) فرمود:
وقتی که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به یاری ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است.
14- روز کفالت
عن امیر المؤمنین(ع) قال:
... فکیف بمن تکفل عددا من المؤمنین والمؤمنات وانا ضمینه علی الله تعالی الامان من الکفر والفقر وسائل الشیعه 7: 327.
امیر مؤمنان(ع) فرمود:
... چگونه خواهد بود حال کسی که عهده دار هزینه زندگی تعدادی از مردان و زنان مؤمن (در روز غدیر) باشد، در صورتی که من پیش خدا ضامنم که از کفر و تنگدستی در امان باشد.
15- روز سپاس و شادی
قال ابو عبد الله(ع):
... هو یوم عبادة و صلوة و شکر لله و حمد له،و سرور لما من الله به علیکم من ولایتنا،و انی احب لکم ان تصوموه.
وسائل الشیعه 7: 328، ح 13.
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست و روز سرور و شادی است به خاطر ولایت ما خاندان که خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم که شما آن روز را روزه بگیرید.
16- روز نیکوکاری
عن الصادق(ع):
... و لدرهم فیه بالف درهم لاخوانک العارفین،فافضل علی اخوانک فی هذا الیوم و سر فیه کل مؤمن و مؤمنة.
مصباح المتهجد: 737.
از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:
یک درهم به برادران با ایمان و معرفت، دادن در روز عید غدیر برابر هزار درهم است، بنابراین در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.
17- روز سرور و شادی
قال ابو عبد الله(ع):
انه یوم عید و فرح و سرورو یوم صوم شکرا لله تعالی.
وسائل الشیعه 7: 326، ح 10.
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روز عید و خوشی و شادی است و روز روزه داری به عنوان سپاس نعمت الهی است.
18- روز تبریک و تهنیت
قال علی(ع):
عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعة علی عیالکم، والبر باخوانکم والشکر لله عزوجل علی ما منحکم، واجتمعوا یجمع الله شملکم، و تباروا یصل الله الفتکم، و تهانؤا نعمة الله کما هنا کم الله بالثواب فیه علی اضعاف الاعیاد قبله و بعده الا فی مثله... بحارالانوار 97: 117.
علی(ع) فرمود:
بعد از پایان گردهم آیی خود (در روز غدیر) به خانه برگردید، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشایش و توسعه دهید، به برادران خود نیکی کنید، خداوند را بر این نعمت که شما را بخشیده است، سپاس گزارید، متحد شوید تا خدا به شما وحدت بخشد، نیکویی کنید تا خدا دوستیتان را پایدار کند، به همدیگر نعمت خدا را تبریک بگوئید، همانطور که خداوند در این روز با چندین برابر عیدهای دیگر پاداش دادن به شما تبریک گفته، این گونه پاداشها جز در روز عید غدیر نخواهد بود.
19- روز درود و برائت
روی الحسن بن راشد عن ابی عبد الله(ع) قال:
قلت: جعلت فداک، للمسلمین عید غیرالعیدین؟ قال: نعم، یا حسن! اعظمهما و اشرفهما، قال: قلت له: و ای یوم هو؟
قال: یوم نصب امیرالمؤمنین(ع) فیه علما للناس.
قلت له: جعلت فداک وما ینبغی لنا ان نصنع فیه؟
قال: تصومه یا حسن و تکثر الصلوة علی محمد و آله فیه و تتبرا الی الله، ممن ظلمهم،فان الانبیاء کانت تامر الاوصیاء بالیوم الذی کان یقام فیه الوصی ان یتخذ عیدا.
مصباح المتهجد: 680.
حسن بن راشد گوید:
به امام صادق(ع) گفتم: آیا مسلمانان بجز آن دو عید، عید دیگری هم دارند؟ فرمود: بله، بزرگترین و بهترین عید. گفتم: کدام روز است؟
فرمود: روزی که امیرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد.
گفتم: فدایت شوم در آن روز سزاوار است، چه کنیم؟ فرمود: روزه بگیر و درود برمحمد و آل او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوی، زیرا پیامبران به جانشینان دستور می دادند که روزی را که جانشین انتخاب می شود، عید بگیرند.
20- عید اوصیاء
عن ابی عبد الله(ع) قال:
... تذکرون الله عز ذکره فیه بالصیام والعبادة والذکر لمحمد و آل محمد، فان رسول الله(ص) اوصی امیرالمؤمنین ان یتخذ ذلک الیوم عیدا، و کذلک کانت الانبیاء تفعل، کانوا یوصون اوصیائهم بذلک فیتخذونه عیدا.
وسائل الشیعه 7: 327، ح 1.
امام صادق(ع) فرمود:
در روز عید غدیر، خدا را با روزه و عبادت و یاد پیامبر و خاندان او یادآوری کنید، زیرا رسول خدا به امیرالمؤمنین سفارش کرد که آن روز را عید بگیرد، همینطور پیامبران هم به جانشینان خود سفارش می کردند که آن روز را عید بگیرند، آنان هم چنین می کردند.
21- روز گشایش و درود
عن ابی عبد الله(ع) قال:
والعمل فیه یعدل ثمانین شهرا، و ینبغی ان یکثر فیه ذکر الله عزوجل، والصلوة علی النبی(ص) ، ویوسع الرجل فیه علی عیاله.
وسائل الشیعه 7: 325، ح 6.
امام صادق(ع) فرمود:
ارزش عمل در آن روز (عید غدیر) برابر با هشتاد ماه است، و شایسته است آن روز ذکر خدا و درود بر پیامبر(ص) زیاد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.
22- روز دیدار رهبری
عن مولانا ابی الحسن علی بن محمد(ع) قال لابی اسحاق:
و یوم الغدیر فیه اقام النبی(ص) اخاه علیا علما للناس و اماما من بعده،[قال] قلت:
صدقت جعلت فداک، لذلک قصدت، اشهد انک حجة الله علی خلقه.
وسائل الشیعه 7: 324، ح 3.
امام هادی(ع) به ابواسحاق فرمود:
در روز غدیر پیامبر اکرم(ص) برادرش علی(ع) را بلند کرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پیشوای بعد از خودش معرفی کرد.
ابواسحاق گفت: عرض کردم، فدایت شوم راست فرمودی. به خاطر همین به زیارت و دیدار شما آمدم، گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردم هستی.
23- روز تکبیر
عن علی بن موسی الرضا(ع) :
من زار فیه مؤمنا ادخل الله قبره سبعین نورا و وسع فی قبره و یزور قبره کل یوم سبعون الف ملک ویبشرونه بالجنة.
اقبال الاعمال: 778.
امام رضا(ع) فرمود:
کسی که در روز (غدیر) مؤمنی را دیدار کند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد می کند و قبرش را توسعه می دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زیارت می کنند و او را به بهشت بشارت می دهند.
24- روز دیدار و نیکی
قال الصادق(ع):
ینبغی لکم ان تتقربوا الی الله تعالی بالبر والصوم والصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان، فان الانبیاء علیهم السلام کانوا اذا اقاموا اوصیاءهم فعلوا ذلک و امروا به.
مصباح المتهجد: 736.
امام صادق(ع) فرمود:
شایسته است با نیکی کردن به دیگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و دیدار برادران ایمانی به خدا نزدیک شوید، زیرا پیامبران زمانی که جانشینان خود را نصب می کردند، چنین می کردند و به آن توصیه می فرمودند.
25- نماز در مسجد غدیر
عن ابی عبد الله(ع) قال:
انه تستحب الصلوة فی مسجد الغدیرلان النبی(ص) اقام فیه امیر المؤمنین(ع)و هو موضع اظهرالله عزوجل فیه الحق.
وسائل الشیعه 3: 549.
امام صادق(ع) فرمود:
نماز خواندن در مسجد غدیر مستحب است، چون پیامبر اکرم(ص) در آنجا امیرمؤمنان(ع) را معرفی و منصوب کرد. و آنجایی است که خدای بزرگ، حق را آشکار کرد.
26- نماز روز غدیر
عن ابی عبد الله(ع) قال:
و من صلی فیه رکعتین ای وقت شاء و افضله قرب الزوال و هی الساعة التی اقیم فیها امیرالمؤمنین(ع) بغدیر خم علما للناس و... کان کمن حضر ذلک الیوم...
وسائل الشیعه 5: 225، ح 2.
امام صادق(ع) فرمود:
کسی که در روز عید غدیر هر ساعتی که خواست، دو رکعت نماز بخواند و بهتر اینست که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتی است که امیرالمؤمنین(ع) در آن ساعت در غدیر خم به امامت منصوب شد، (هر که چنین کند) همانند کسی است که در آن روز حضور پیدا کرده است...
27- روزه غدیر
قال الصادق(ع):
صیام یوم غدیر خم یعدل صیام عمر الدنیا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنیا لکان له ثواب ذلک. وسائل الشیعه 7: 324، ح 4.
امام صادق(ع) فرمود:
روزه روز غدیر خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. یعنی اگر انسانی همیشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگیرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عید غدیر است.
28- روز تبریک و تبسم
عن الرضا(ع) قال:
... و هو یوم التهنئة یهنئ بعضکم بعضا،فاذا لقی المؤمن اخاه یقول:
«الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة(ع)»
و هو یوم التبسم فی وجوه الناس من اهل الایمان...
اقبال: 464.
امام رضا(ع) فرمود:
عید غدیر روز تبریک و تهنیت است. هر یک به دیگری تبریک بگوید، هر وقت مؤمنی برادرش را ملاقات کرد، چنین بگوید: «حمد و ستایش خدایی را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرمؤمنان و پیشوایان عطا کرد» آری عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است...
فصل سوم: ولایت در غدیر
29- پیامبر و ولایت علی(ع)
عن ابی سعید قال:
لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله(ص) منادیا فنادی: الصلوة جامعة، فاخذ بید علی(ع) و قال:
اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه،اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه.
بحارالانوار 37: 112، ح 4.
ابو سعید گوید:
در روز غدیر خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادی ندا دهد که: برای نماز جمع شوید. بعد دست علی(ع) را گرفت و بلند کرد و فرمود:
خدایا کسی که من مولای اویم پس علی هم مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با علی دشمنی کند.
30- زندگی پیامبرگونه
قال رسول الله(ص):
من یرید ان یحیی حیاتی، و یموت مماتی،ویسکن جنة الخلد التی وعدنی ربی فلیتول علی ابن ابی طالب،(ع)فانه لن یخرجکم من هدی،ولن یدخلکم فی ضلالة.
الغدیر 10: 278.
رسول خدا(ص) فرمود:
کسی که می خواهد زندگی و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه ای که پروردگارم به من وعده کرده، ساکن شود، ولایت علی بن ابی طالب(ع) را انتخاب کند، زیرا او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرده، به گمراهی نمی کشاند.
31- پیامبر و امامت علی(ع)
عن جابر بن عبد الله الانصاری قال: سمعت رسول الله(ص) یقول لعلی بن ابی طالب(ع):
یا علی! انت اخی و وصیی و وارثی وخلیفتی علی امتی فی حیوتی و بعد وفاتی محبک محبی و مبغضک مبغضی و عدوک عدوی.
امالی صدوق: 124، ح 5.
جابربن عبد الله انصاری می گوید:
از رسول خدا(ص) شنیدم که به علی بن ابی طالب(ع) فرمود:
ای علی، تو برادر و وصی و وارث و جانشین من در میان امت من در زمان حیات و بعد از مرگ منی. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و کینه توز تو دشمن من است.
32- پایه های اسلام
عن ابی جعفر(ع) قال:
الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشی ء ما نودی بالولایة یوم الغدیر.
کافی 2، 21، ح 8.
امام باقر(ع) فرمود:
اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه آنچه در روز غدیر به ولایت تاکید شده، ندا نشده است.
33- ولایت جاودانه
عن ابی الحسن(ع) قال:
ولایة علی(ع) مکتوبة فی صحف جمیع الانبیاء ولن یبعث الله رسولا الا بنبوة محمد ووصیة علی(ع). سفینة البحار 2: 691.
امام کاظم(ع) فرمود:
ولایت علی(ع) در کتابهای همه پیامبران ثبت شده است و هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر با میثاق نبوت محمد(ص) و امامت علی(ع).
34- ولایت و توحید
قال رسول الله(ص):
ولایة علی بن ابی طالب ولایة الله و حبه عبادة الله و اتباعه فریضة الله و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل.
امالی صدوق: 32.
رسول خدا(ص) فرمود:
ولایت علی بن ابیطالب(ع) ولایت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروی کردن او واجب الهی است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خدای متعال است.
35- روز ناله نومیدی شیطان
عن جعفر، عن ابیه(ص) قال:
ان ابلیس عدوالله رن اربع رنات:
یوم لعن، و یوم اهبط الی الارض،و یوم بعث النبی(ص) و یوم الغدیر.
قرب الاسناد: 10.
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود:
شیطان دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر.
36- ولایت علوی دژ توحید
عن النبی(ص):
یقول الله تبارک و تعالی:
ولایة علی بن ابی طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من ناری.
جامع الاخبار: 52، ح 7.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
خداوند می فرماید: ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.
37- جانشین پیامبر
قال رسول الله(ص):
یا علی انا مدینة العلم و انت بابها و لن تؤتی المدینة الا من قبل الباب... انت امام امتی و خلیفتی علیها بعدی، سعد من اطاعک و شقی من عصاک، و ربح من تولاک و خسر من عاداک.
جامع الاخبار: 52، ح 9.
رسول خدا(ص) فرمود:
ای علی من شهر علمم و تو درب آن هستی، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. ... تو پیشوای امت من و جانشین من در این شهری، کسی که اطاعت تو کند سعادتمند است، و کسی که تو را نافرمانی کند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است.
38- اسلام در سایه ولایت
قال الصادق(ع):
الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها.
کافی: 2، ص 18.
امام صادق(ع) فرمود:
سنگهای زیربنای اسلام سه چیز است:
نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگری درست نمی شود.
39- ده هزار شاهد
قال ابو عبد الله(ع):
العجب یا حفص لما لقی علی بن ابی طالب!! انه کان له عشرة الاف شاهد لم یقدر علی اخذ حقه و الرجل یاخذ حقه بشاهدین.
بحار الانوار: 37، 140.
امام صادق(ع) فرمود:
ای حفص! شگفتا از آنچه علی بن ابی طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدیر) نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که شخص با دو شاهد حق خود را می گیرد.
40- علی(ع)، مفسر قرآن
عن النبی(ص) فی احتجاجه یوم الغدیر:
علی تفسیر کتاب الله، و الداعی الیه، الا و ان الحلال و الحرام اکثر من ان احصیهما و اعرفهما، فآمر بالحلال و انهی عن الحرام فی مقام واحد، فامرت ان آخذ البیعة علیکم و الصفقة منکم، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فی علی امیر المؤمنین و الائمة من بعده، معاشر الناس تدبروا و افهموا آیاته، و انظروا فی محکماته و لا تتبعوا متشابهه، فو الله لن یبین لکم زواجره، و لا یوضع لکم عن تفسیره الا الذی انا آخذ بیده.
وسایل الشیعه: 18، 142، ح 43.
پیامبر اکرم (ص) روز عید غدیر فرمود:
علی(ع) تفسیر کتاب خدا، و دعوت کننده به سوی خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفی و به آنها امر و نهی کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را در مورد علی امیرمؤمنان، و پیشوایان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید.
ای مردم! اندیشه کنید و آیات الهی را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسی نداهای قرآن را نمی تواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسی که من دست او را گرفته ام (و او را معرفی کردم).
منابع
1- قرآن کریم .
2- امالی شیخ صدوق، کتابخانه اسلامیه.
3- قرب الاسناد، عبد الله جعفر الحمیری، آل البیت.
4- مصباح المتهجد، شیخ طوسی، مؤسسة فقه الشیعه.
5- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، مکتبة الاسلامیة.
6- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، اسوه.
7- جامع الاخبار، محمد سبزواری، آل البیت.
8- بحار الانوار، علامه مجلسی، دار الکتب الاسلامیه.
9- حماسه غدیر، محمدرضاحکیمی، مؤلف.
10- اقبال الاعمال، سید بن طاووس مؤسسة الاعلمی.
11- اصول کافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه.
12- الغدیر، علامه امینی دار الکتب الاسلامیه.
امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن حدیث جالبی دارند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور كه اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو كند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك میكند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمیخواند، یكی دیگر از پرسشهایی كه درباره نماز مطرح میشود این است كه چرا به تعداد ركعات نماز افزوده شده است یا شنیدهایم كه نمازها به صورت 2 ركعتی نازل شده است، ولی به دلیل ولادت امام حسن و حسین(ع) هفت ركعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه كرده است، آیا این درست است؟ اگر در این خصوص روایتی هست بیان كرده و بگویید نماز در صدر اسلام چگونه بوده است؟
سیدحسن موسوی كارشناسی مركز تخصصی نماز در جواب این پرسش میگوید:
امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن فرمودهاند: اصل نماز یك ركعت است، چون اصل عدد یك مىباشد، بنابراین هر گاه نماز را از یك ركعت كمتر بیاورند، عمل آورده شده نماز نیست، بارى حق عزوجل مىدانست آن یك ركعت - كه كمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان كاملاً و تماماً نیاورده، بلكه ناقص اداء مىكنند، پس یك ركعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با ركعت دوم نقص ركعت اول جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو ركعت جعل كرد.
سپس رسول خدا(ص) مىدانستند بندگان این دو ركعت را با تمام آنچه مورد امر است و كاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر كدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو ركعت اول و دوم جبران شود و نیز حضرت مىدانستند كه در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به كارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده كردن مقدمات استراحت در شب هستند، لذا یك ركعت بیشتر به آن اضافه نكردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آنها سبك و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یك ركعت به نماز مغرب آن است كه بدین وسیله ركعات نماز در روز و شب عدد فرد مىشود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده، زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندیها رفتن وسیعتر نسبت به ازمنه دیگر است.
جهت دیگر آنكه قلوب و دلها در وقت نماز صبح از فكر و اندیشه خالىتر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم كمتر و داد و ستد قلیل و ضعیفتر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.(1)
در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده: موقعى كه پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب كه 10 ركعت بودند، هر كدام دو ركعتى بودند، وقتى حضرت حسنین(ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شكرگزارى خدا هفت ركعت دیگر به آنها اضافه كرد و خدا هم اجازه داد.(2)
در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرمودهاند: در مدینه و زمانى كه دعوت عمومى به اسلام آشكار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازهاى شبانهروز افزود، به این ترتیب: دو ركعت به نماز ظهر و دو ركعت به نماز عصر و یك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود.(3)
در پایان ذكر این مطلب ضروری است كه افزودن ركعتهای دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و از طرف خود چیزی نمیگوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»(4)؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید!؛ آنچه مىگوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!
دیگر پرسشهای نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.
*پینوشتها:
1-علل الشرائع، ج1، ص 261
2-الكافی، ج3، ص 487
3-من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 455
4-نجم (53)، آیه 3 و 4
بسم الله الرحمن الرحیم
در يكي از جنگها كه پيامبر همراه لشكر بودند، در شبي كه پاسباني لشكر اسلام بر عهدهي عباد بن بُشر و عمّار ياسر بود، نصف اول شب نصيبِ، عباد گرديد و نصف دوم نصيب عمار، پس عمار خوابيد و تنها بُشر بيدار بود و مشغول نماز گرديد در آن حال يكي از كفار به قصد شبيخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خيال اينكه پاسباني نيست و همه خوابند از دور عباد را ديد ايستاده و تشخيص نميداد كه انسانست يا حيوان يا درخت براي اينكه از طرف او نيز مطمئن شود تيري به سويش انداخت تير بر پيكر عباد نشست و او اَبداً اعتنايي نكرد، تير ديگري به او زد و او را سخت مجروح و خونين نمود باز حركت نكرد تير سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بيدار نمود عمار ديد سه تير بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تير اول مرا بيدار نكردي عباد گفت: مشغول خواندن سورهي كهف در نماز بودم و ميل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نميترسيدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمهاي به پيغمبر برساند و كوتاهي در اين نگهباني كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نميكردم اگر چه جانم را از دست ميدادم
نقش نماز در آرامش روانی خانواده
دكتر محسن ايماني- خانواده و نماز ،ص37
آیه شریفه «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دلها آرامش میگیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان مییابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن میفرماید: « و لذكر اللّه اكبر»
نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانوادهای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج میزند و مالامال از نور خداست.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست
نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید میآورد و دل مؤمن را امنیت میبخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشتهاند، به آرامش بیشتری نیز دست یافتهاند. یعنی آنها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نمودهاند، در بررسیهای موردی آرامش بیشتری را گزارش كردهاند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. سخن چنین كسانی این است كه:
برخیز كه عاشقان به شب راز كنند گرد در و بام دوست پرواز كنند
هر در كه بود فراز بر خود بندند الا در دوست را كه شب باز كنند
آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافتهاند، چرا كه شب فرصتی مناسبتر برای عبادت بی ریاست. قرآن میفرماید: «انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا» پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمییابند و میتوان گفت:
شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد
پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینك به اختصار برخی از نقش هایی كه نماز در آرامش روانی دارد، مرور میكنیم:
1ـ عدم احساس گناه و یا كاهش آن
آدمی آنگاه كه به سجاده مینشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن میفرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز میدارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگیها در پرتو نماز محو و نابود میشوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا میشود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست میآید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز میشود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای میآورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگیها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی میانجامد. زیرا قرآن میفرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكیها، بدیها و گناهان را میزدایند و از بین میبرند و نماز یكی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و ناامنی بدانیم و گناه نكردن و یا انجام عملی را كه گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه میگردد و اگر فردی گناهی را مرتكب شده انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف میدهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا میكند، میتوان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان میآورند و در پناه آن با موفقیت زندگی میكنند. زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش مییابد.
امروزه كه مسأله بزهكاری و بویژه بزهكاریهای نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم میتوانیم مانع بروز بزهكاریها شده و یا آنها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور مییافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانوادهای بسامان را زمینه سازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما میشود. و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمیهراسد. زیرا كه نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت میشود. شخصیت برخوردار از توحید به گونهای است كه جنبههای گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل میكند و چون اینگونه رفتار میكند، خود نیز در خویشتن تضاد نمییابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست مییابد به نحوی كه جنبهای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید میكند و انسان به هنگام برخورد با او احساس میكند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم میآورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان میآورد، او را اللّه خطاب میكند و رب عالمیان مینامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه میشود، ایمان داشتن به ربّهای گوناگون است. قرآن میفرماید:
ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن ربهای متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی میكند و میفرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین میشد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر میگرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار میدهند. آنها كه در درون خویش تضادی دارند و یا آنها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش میدهد. زیرا كه به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی میبخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد میسازد. لذا بین آنها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمیشود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا میكند. پس نماز میتواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه میشود افرادی كه به وحدت درونی دست یافتهاند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداقهای آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
3ـ افزایش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم میآورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن میگوید، از او استعانت میجوید. «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» توان بیشتری را در خود احساس میكند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. او در این حال خود را بسان قطرهای میداند كه با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
بدین ترتیب درمییابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار میگیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی مییابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیتهای او در زندگی میشود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن میفرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفقتر است و موفقیتهای روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.
http://www.andisheqom.com
وقت نماز بود، صدای اذان از پشت پنجره خانه، دل را نوازش می كرد، بچه ها داخل اتاق مشغول بازی بودند، مادر وضو گرفته بود، و پدر هم در حال وضو گرفتن بود، بچهها همین طور كه بازی میكردند به اعمال و رفتار پدر و مادر توجه داشتند ...
مادر چادر زیبا و سفیدی كه به هنگام نماز به سرش می انداخت، را به سر انداخت، چرا كه با آن چادر، حوریهای زیبا و مهربان میشد كه تماشایش آرامشبخش بود، جا نماز زیبایش را وسط اتاق پهن كرد، عطر مخصوص نماز كه وقتی در فضا میپیچید همه را مدهوش میكرد، باز در فضای خانه میچرخید، بچهها این حالت مادر را خیلی دوست داشتند و البته پدر هم مشغول پوشیدن لباسهای زیبایش و شانه كردن موهایش برای رفتن به مسجد بود.
مادر آرام آرام وارد نماز شد، به چه زیبا بود تماشا كردِن ملكوت مادر، بچهها چقدر دوست داشتند كه در این ملكوت شریك باشند و لذا آن ها نیز به تقلید از مادرشان به معراج رفتند ...
بله یكی از راههای تربیت فرزندان این است كه والدین به هنگام انجام عبادت و گفتگوی با خدا بهترین و زیباترین لباسهایشان را بپوشند و خودشان را خوشبو كنند، بچهها از این اعمال میفهمند كه این عملی كه انجام میشود بسیار مهم است و لذا به آن علاقهمند میشوند و به مرور زمان اهمیت آن با گوشت و پوستشان آمیخته میشود.
خداوند مهربان نیز انسانها را دعوت كرده است كه هنگام نماز لباسهای زیبا و ...بپوشند و فرموده است:
«زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید».[1]
این جمله مىتواند هم اشاره به "زینتهاى جسمانى" باشد كه شامل پوشیدن لباسهاى مرتب و پاك و تمیز، و شانه زدن موها، و به كار بردن عطر و مانند آن مىشود، و هم شامل "زینتهاى معنوى" یعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نیت و اخلاص باشد.[2]
یكی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر كردن اوقات فراغت است، اگر به بزهكاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم كنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم میبینیم كه این شخص زمانی سراغ بزهكاری و خلاف رفته است كه اوقات فراغت داشته و از بیكاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا كه اگر انسان خودش را مشغول كاری نكند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود كشیده و به سوی خلاف میبرد.
از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آنها است، چرا كه اولین مرحله تربیت جذب كردن آن شخص به سوی خود است و برای این كه انسان بتواند كسی را به سوی خودش جذب كند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم كه پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود كه مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته است.
همان گونه كه امیر المومنین در این خصوص می فرماید: «اگر تو خودت را متوجه كاری نكنی، نفس تورا مشغول به خودش میكند.»[3]
بله اگر پدر و مادر كه دلسوزان اصلی فرزند هستند برای فرزندشان برنامه ریزی نداشته باشند و از طریق درست اوقات فراغتشان را پر نكند قطعا هوای نفس و شیطان برای او برنامه ریزی خواهند كرد و طبق میل خودشان او را تربیت خواهند كرد.
یكی دیگر از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آنها است، چرا كه اولین مرحله تربیت جذب كردن آن شخص به سوی خود است و برای این كه انسان بتواند كسی را به سوی خودش جذب كند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم كه پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود كه مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته و میفرماید:
«به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند.»[4]
یكی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر كردن اوقات فراغت است، اگر به بزهكاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم كنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم میبینیم كه این شخص زمانی سراغ بزهكاری و خلاف رفته است كه اوقات فراغت داشته و از بیكاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا كه اگر انسان خودش را مشغول كاری نكند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود كشیده و به سوی خلاف میبرد
این آیه به خوبی نشان میدهد حتی پیامبر هم برای تربیت نیاز به اخلاق خوش و مهربانی دارد، چرا كه انسان طبیعتا دنبال كسی میرود كه به او مهر میورزد و از خشونت و سنگدلی بیزار است، در كانون خانواده هم اگر مهر و محبت و خوش اخلاقی حاكم باشد قطعا بچهها به محیط خانه علاقهمند خواهند شد و اگر سنگدلی و خشونت حاكم باشد بچهها با كمتر محبتی كه از دیگران ببینند جذب آنها میشوند و چه بسا به دام افراد شیاد و خلافكار بیفتند چرا كه آنها در ابتدای امر برای جذب دیگران خود را شخصی دلسوز و مهربان معرفی میكنند و وقتی انحراف مورد نظرشان را اعمال كردند چهره واقعی خودشان را نشان می دهند ... .
ولی اگر این بچه در خانه ارضا میشد و مورد مهر و محبت قرار میگرفت سراغ این شیادان و فاسدان نمیرفت و در نتیجه به گناه و فساد آلوده نمیگشت.
[1]. یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد...». سوره اعراف: 31
[2]. تفسیر نمونه، ذیل آیه فوق
[3]. «النفس ان لم تشغله شغلك؛» غزرالحكم، 318
[4]. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلین». آل عمران: 159
امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن حدیث جالبی دارند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور كه اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو كند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك میكند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمیخواند، یكی دیگر از پرسشهایی كه درباره نماز مطرح میشود این است كه چرا به تعداد ركعات نماز افزوده شده است یا شنیدهایم كه نمازها به صورت 2 ركعتی نازل شده است، ولی به دلیل ولادت امام حسن و حسین(ع) هفت ركعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه كرده است، آیا این درست است؟ اگر در این خصوص روایتی هست بیان كرده و بگویید نماز در صدر اسلام چگونه بوده است؟
سیدحسن موسوی كارشناسی مركز تخصصی نماز در جواب این پرسش میگوید:
امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن فرمودهاند: اصل نماز یك ركعت است، چون اصل عدد یك مىباشد، بنابراین هر گاه نماز را از یك ركعت كمتر بیاورند، عمل آورده شده نماز نیست، بارى حق عزوجل مىدانست آن یك ركعت - كه كمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان كاملاً و تماماً نیاورده، بلكه ناقص اداء مىكنند، پس یك ركعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با ركعت دوم نقص ركعت اول جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو ركعت جعل كرد.
سپس رسول خدا(ص) مىدانستند بندگان این دو ركعت را با تمام آنچه مورد امر است و كاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر كدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو ركعت اول و دوم جبران شود و نیز حضرت مىدانستند كه در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به كارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده كردن مقدمات استراحت در شب هستند، لذا یك ركعت بیشتر به آن اضافه نكردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آنها سبك و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یك ركعت به نماز مغرب آن است كه بدین وسیله ركعات نماز در روز و شب عدد فرد مىشود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده، زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندیها رفتن وسیعتر نسبت به ازمنه دیگر است.
جهت دیگر آنكه قلوب و دلها در وقت نماز صبح از فكر و اندیشه خالىتر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم كمتر و داد و ستد قلیل و ضعیفتر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.(1)
در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده: موقعى كه پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب كه 10 ركعت بودند، هر كدام دو ركعتى بودند، وقتى حضرت حسنین(ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شكرگزارى خدا هفت ركعت دیگر به آنها اضافه كرد و خدا هم اجازه داد.(2)
در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرمودهاند: در مدینه و زمانى كه دعوت عمومى به اسلام آشكار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازهاى شبانهروز افزود، به این ترتیب: دو ركعت به نماز ظهر و دو ركعت به نماز عصر و یك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود.(3)
در پایان ذكر این مطلب ضروری است كه افزودن ركعتهای دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و از طرف خود چیزی نمیگوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»(4)؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید!؛ آنچه مىگوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!
دیگر پرسشهای نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.
*پینوشتها:
1-علل الشرائع، ج1، ص 261
2-الكافی، ج3، ص 487
3-من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 455
4-نجم (53)، آیه 3 و 4
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از الف، جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می پیوندند.
دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابراین این حائل به وجود می آید
In a tourism filled city of Skagen you can see this incredible natural sight. This city is the most northern point of Danish people…..where the Baltic sea “meets” the North sea. Two different seas can not be combined together thus creating this line
و شاید این همان چیزی باشد که در قرآن آمده است
سورة مبارکه الرحمن
سوره مبارکه فرقان آیه ۵۳:
سوره مبارکه فاطر آيه ۱۲:
حدیث پیامبر (صل الله علیه و اله ) در مورد توبه جوان :
یک محقق ژاپنی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که مولکول های آب نسبت به مفاهیم انسانی تاثیر پذیرند نتایج شگفت انگیز این تحقیق که از سوی موسات علمی معتبر جهان مورد تایید قرار گرفته است هر دل بیداری را به فکر فرو می برد
دیدن این پاورپوینت خالی از لطف نیست
امام عصر (عج) با چه سلاحی ظهور می کند؟
خداوند در عصر ظهور، تمامی تسلیحات پیشرفته را از کارمی اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی استفاده می کنند.
یکی از سوالات مطرح در خصوص مهدویت اینکه، در احادیث آمده است که سلاح حضرت مهدی در هنگام ظهور، شمشیر خواهد بود. با توجّه به این همه پیشرفتی که بشر در زمینه نظامی کرده است چگونه ایشان با شمشیر می خواهند بر این همه سلاح مجهّز و فوق مدرنِ دشمنانش، غلبه کنند؟
جواب:
این که سلاح حضرت، هنگام ظهور چه خواهد بود، امری است که حقیقت آن برای ما روشن نیست؛ لذا مشخص کردن دقیق نوع سلاح ایشان، امکان ندارد. به همین دلیل در بین علمای اسلامی در این زمینه نظرات مختلفی وجود دارد که همگی در حدّ احتمال است؛ مهمترین این نظریات عبارتند از:
نظر اول: منظور از شمشیر، خود شمشیر نیست، بلکه حضرت از سلاح های روز استفاده می کنند.
نظر برخی بر آن است که روایاتی که در آنها به (شمشیر) اشاره شده، لزوماً به معنای آن نیست که سلاح حضرت، شمشیر است؛ بلکه معنای درست آن، اینست که قیام امام مهدی مسلّحانه است. طبق این نظر، سلاحی که حضرت در قیام خود از آن استفاده میکند، سلاح متعارف روز است آنها معتقدند «شمشیر» کنایه از قدرت و نیروی نظامی می باشد، همانگونه که «قلم» کنایه از علم و فرهنگ است. دلیل این گروه آنست که چون در زمان معصومین، سلاحی جز سلاح سرد (مانند شمشیر) نبود، معنا نداشت که ائمه برای مردم آن زمان در مورد سلاح-های پیشرفته امروزی (مانند موشک و …) سخن بگویند.
نظر دوم: سلاح حضرت، همان شمشیر است نه سلاح های مدرن امروزی
دسته دیگر می گویند حضرت واقعاً از خود شمشیر استفاده می کند نه سلاح های روز. دلیل این افراد اینست که سلاحهای جنگیِ فعلی ظالمانه هستند و باعث کشته شدن انسانهای فراوان دیگری که ممکن است بیگناه هم باشند، میشوند.
البته این گروه در جواب این سؤال که حضرت چگونه می خواهد با شمشیر در مقابل این همه سلاح های قدرتمند مبارزه کند، احتمال های مختلفی را مطرح کرده اند که همگی آنها نیز در حدّ احتمال است نه به صورت قطعی:
1ـ احتمال اول: اگر چه حضرت با شمشیر قیام میکند؛ ولی خداوند در آن شمشیر، قدرت و اعجازی نهفته که تمامی سلاحهای موجود را مغلوب نیروی خود میسازد. آری! همانگونه که خداوند با یک قطعه چوب (عصا)
حضرت موسی را بر فرعون و لشکریانش پیروز گردانید؛ قادر است که
امام زمان را با شمشیر بر همه دشمنانش پیروز گرداند. (إنَّ الهَف قادِرٌ عَلی کُلِّ شَیْءٍ)
2ـ احتمال دوم: خداوند در عصر ظهور، تمامی تسلیحات پیشرفته را از کارمی اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی (یعنی شمشیر و مانند آن) استفاده کنند؛ بنابراین حضرت نیز با همان شمشیر میجنگد.
3ـ احتمال سوم: از کجا که در زمان ظهور، این اسلحه های مهیب در اختیار بشر باقی باشد، چرا که ممکن است که در اثر جنگ های خانمانسوزِ جهانی که پیش از ظهور واقع می شود، بسیاری از این سلاح های مدرن معدوم گردد.
4ـ احتمال چهارم: پیروزی اصلی حضرت، بوسیله افتادن رعب و وحشت در دل دشمنان است، به گونهای که آنها نمیتوانند از ابزار خود بهره ببرند. در حدیث آمده است (او با شمشیر و ایجاد رعب و وحشت یاری میشود.) بدیهی است که شرط اولیه استفاده از توان و تجهیزات پیشرفته، داشتن روحیه است. وقتی کسی بترسد، هیچ کاری نمیتواند انجام دهد.
3ـ احتمال پنجم: امکان دارد سپاهیان دشمن وقتی کلام دلنشین امام را شنیده و معجزات ایشان را ببینند، از فرماندهان ظالم خود سرپیچی کرده و از این سلاحها استفاده نکنند.
به راستی اگر بیست سال قبل از شروع انقلاب اسلامی کسی خبر می داد که امام خمینی بدون هیچ سلاحی در برابر شاه و ارتشِ تا دندان مسلح او پیروز می شود، برای مردم قابل پذیرش بود! ولی همگان دیدید که ارتش و نیروهای مسلّح طاغوت، از فرمان فرماندهان خود سرپیچی کرده و سلاح ها را علیه مردم و انقلابیون بکار نگرفتند.
مشابه این مطلب نیز در طول تاریخ مکرّر دیده شده است؛ نمونه کوچک آن واقعه نماز باران مرحوم آیت الله خوانساری است:
قم گرفتار بی بارانی شده بود. مردم تصمیم گرفتند برای نماز به مصلّی بروند. مرحوم آیت الله خوانساری امامت جماعت را پذیرا شد و فرمود: من حاضرم برای نماز استسقاء بروم. بسیاری از مردم هم به راه افتادند؛ رودخانه شهر خشک شده بود؛ یک عده داخل رودخانه راه میرفتند و یک عده جوان خام هم متلک میگفتند، آنها میگفتند: «توی رودخانه نروید، آب شما را میبرد!» اما اینها اعتنا نکردند و رفتند. این جریان در موقع جنگ جهانی بود. پایگاه نظامیهای آمریکا در «خاکفرج» بود؛ آمریکاییها دیدند که جمعیت میآید، خیال کردند میخواهند به پایگاهشان حمله کنند، تمام مسلسل ها را سوار کردند که مردم را بکوبند، اما رئیس شهربانی نزد آمریکائیها رفت و گفت: «مردم میخواهند نماز بخوانند و دعا کنند. به شما کاری ندارند.» بالاخره مردم آمدند، آمریکاییها هم نگاه میکردند.
مرحوم سید محمد تقی خوانساری آمد دعا خواند، نماز خواند، با فاصله کم، باران عجیبی آمد. وقتی باران آمد آمریکاییها شوکه شده بودند و بلافاصله بوسیله رئیس شهربانی از مرحوم سید محمد تقی خوانساری وقت گرفتند، اُمراء و فرماندهان بزرگ آمریکایی آمدند مقابل آیت الله خوانساری زانو زدند، گریه کردند، التماس کردند، مترجم گفت اینها میگویند: «آقا تو مسیح زمانی! تو مستجاب الدّعوهای! تو که دعا کردی باران آمد، دعا کن، جنگ تمام شود، ما پیش زن و بچهمان برویم!»
آنها با دیدن کرامتی کوچک از آن عارف، این گونه به او دل بستند؛ حال اگر خود امام زمان که حجت بزرگ الهی است بیاید چه خواهند کرد!! (1)
———————————-
(1) برگرفته از کتاب: پاسخ به شبهات دینی
از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس
یزدگرد، من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی.
شروع کن به پرستش خدای واحد، به یکتا پرستی، به عبادت خدای یکتا که همه چیزرا او آفریده. ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم، او که خدای راستین است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است و خالق جهان.
الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاری بپذیر. به راه کفر آمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان.
با این کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها ( لقبی که عربها به پارسیان می دادند بعمنی کودن و لال) انجام دهی با من بیعت کن.
الله اکبر
خلیفه مسلمین
عمربن الخطاب
پاسخ پادشاه پارسيان به نامه ي عمر بن الخطاب را در ادامه ي مطالب ببينيد؟!!!!!!!!!!!!
در قیام عاشورا افراد بسیار زیادی در جبهه باطل و دشمن بودند که هیچ کدام از آنها هرگز عاقبتبخیر نشدند و هیچگاه در زندگی روز خوش ندیدند.
امام حسین علیه السلام و 72 تن از یاران از جان گذشته ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله حسین (ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کردند.
افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا (ص) دفاع و حمایت کردند.
اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند و پاداش دنیای فانی را به آخرت جاودان ترجیح دادند در جبهه مقابل حق ایستادند و سرنوشتی ذلت بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند و به پاداش دنیوی هم نرسیدند.
با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلیترین دشمنان امام حسین (ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه میشود:
بقيه در ادامه ي مطالب + جدول
بهاء الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی از دانشمندان بنام عهد شاه عباس صفوی است. وی در سال ۹۵۳ هجری قمری در بعلبک متولد شد. در ۱۳ سالگی همراه پدرش به ایران مهاجرت کرد. وی تألیفاتی به فارسی و عربی دارد که مجموعهٔ آنها به ۸۸ کتاب و رساله بالغ میشود. از آثار او میتوان به کشکول، دیوان غزلیات، جامع عباسی (در فقه)، خلاصةالحساب، تشریح الافلاک و دو مثنوی معروف " نان و حلوا" و "شیر و شکر" اشاره کرد. وی در سال ۱۰۳۰ هجری قمری در اصفهان دار فانی را وداع گفت. جنازهٔ او را به مشهد انتقال دادند و در مسجد گوهرشاد دفن کردند.
آثار او در این مجموعه:
قبله نماد توحید و نشانه اسلام و ادیان توحیدی است/ دلایل مهم تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه
خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: پانزدهم رجب، در تاریخ اسلام سالروز تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به خانه کعبه است. پیامبر اکرم(ص) پس از هجرت به مدینه منوره، از ربیع الاول سال اول تا نیمه رجب سال دوم هجری، به مدت هفده ماه، به سوی بیت المقدس نماز می گزاردند و سایر مسلمانان نیز به پیروی از آن حضرت، به آن سمت عبادت می كردند.
قبله، نماد توحید و جهت و نشانه اسلام و ادیان توحیدی است که ادیان الهی را از دیگر آیینها جدا می کند و به عبادتهای آدمی رنگ خدایی می دهد. خداوند برای هر امتی از امتهای پیشین، قبله مخصوصی تعیین کرده است تا به هنگام نیاز و نیایش، به سوی او متوجه شوند و از توجهات انحرافی در امان بمانند.
نخستین قبله
بیت المقدس، یکی از مقدسترین مکانهایی است که خاستگاه بسیاری از پیامبران بزرگ الهی بوده است و در ادبیات اسلامی نیز جایگاه ویژه ای دارد. مسجدالاقصی را باید یکی از مقدس ترین اماکن اسلامی برای مسلمانان جهان توصیف کرد. این مسجد اولین قبله مسلمانان جایی که در دوران پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) ایشان به سوی این مسجد به اذن خداوند نماز بپا می داشتند و همچنین سومین حرم شریف پس از مسجد الحرام و مسجد النبی در مکه و مدینه است. مسجد الاقصی به گواه تاریخ نویسان دومین مسجد ساخته شده بر روی زمین پس از بیت الله الحرام محسوب می شود. نقل است که حضرت آدم(ع) آنرا ساخته وزیر بنای آنرا چهل سال پس از ساختن بیت الله الحرام بنا به دستور خداوند نهاده است. بنابراین صرف نظر از اعتقادات دینی ما مسلمانان، قدمت ساخت این مسجد به بیش از یکهزار سال نیز سبب توجه جهانی به این مسجد خواهد بود.
با توجه به موقعیت ممتاز و شرافت بیت المقدس، پیامبر گرامی اسلام(ص) پس از مبعوث شدن به نبوت، مدت سیزده ماه در شهر مقدس مکه به سوی آن نماز خواند.حضرت پس از مهاجرت از شهر مکه به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، به روش خود ادامه داد و تا مدتها نماز خود را به سوی قبله یهودیان (بیت المقدس) می خواند. این کار تا میانه های ماه رجب سال دوم هجری ادامه داشت.
بهانه جویی یهودیان
پیامبر گرامی اسلام(ص) علاقه زیادی به خانه کعبه داشت. علت علاقه حضرت به کعبه را باید در علاقه بسیار ایشان به حضرت ابراهیم(ع) و آثار او جست وجو کرد. افزون بر این، کعبه قدیمترین خانه توحید بود. از سوی دیگر، حضرت می دانست که بیت المقدس، قبله موقت مسلمانان است و آرزو داشت فرمان قبله بودن کعبه صادر و قبله نهایی تعیین شود. سرزنش ها و تحقیرهای بیش از اندازه یهودیان مدینه نیز باعث شده بود تا این انتظار به اوج خود برسد. اما از آنجا که حضرت تسلیم دستور خداوند بود، این تقاضا را بر زبان جاری نمی کرد. ایشان نیمه های شب از خانه بیرون می آمد و به آسمان نگاه می کرد و با نگاه های انتظار آمیزش، نشان می داد عشق و شوق فراوانی در دل دارد.
پایان انتظار
پیامبر اعظم (ص) برای تغییر قبله مسلمانان لحظه شماری می کرد و در انتظار نزول وحی خداوند بود. قرآن کریم لحظات انتظار را چنین بیان می کند: «نگاه های معنادار تو را به آسمان می بینم و تو را به سوی قبله ای که رضایتت را جلب کند برمی گردانیم». هفده ماه از ورود پیامبر به شهر مدینه گذشته بود که انتظار به پایان رسید و دستور تغییر قبله صادر شد. این دستور در روز پانزده رجب سال دوم هجری در حالی به پیامبر ابلاغ گردید که حضرت، دو رکعت از نماز ظهر را در مسجد بنی سالم به سوی بیت المقدس خوانده بود. در این حال جبرئیل امین نازل شد و بازوان پیامبر را گرفت و حضرت را به سوی خانه کعبه برگرداند. زنان و مردانی هم که در مسجد به پیامبر اقتدا کرده بودند، از حضرت پیروی کردند و به طرف کعبه برگشتند و دو رکعت آخر را به سوی کعبه خواندند. از آن روز، کعبه به عنوان قبله مستقل مسلمانان اعلام گردید. این مسجد هم اکنون نیز در شهر مدینه باقی است و به مسجد ذوقبلتین (دو قبله ای) معروف است.
کعبه
خانه کعبه، شریف ترین مکان در روی زمین است که از سوی خداوند به عنوان پناهگاه و کانون امن اعلام و مقررات شدیدی برای پرهیز از هر گونه درگیری و جنگ و خون ریزی در این سرزمین مقدس وضع شده است؛ به گونه ای که نه تنها انسان ها از هر قشر و گروهی، بلکه حیوانات و پرندگان نیز در امنیت کامل به سر می برند و هیچ کسی حق آزار آنها را ندارد.
از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت پیامبر و تاریخ اسلام استفاده می شود که خانه کعبه، پیش از حضرت ابراهیم و حتی در زمان حضرت آدم بر پا بود. قرآن کریم می فرماید: «نخستین خانه ای که برای پرستش خداوند برای مردم ساخته شد، در سرزمین مکه بود». بر همین اساس، خانه کعبه کهن ترین مرکز توحید و پرستش ذات خداوند و برای همه مردم شبه جزیره عربستان ارزشمند و قابل احترام بود.
به سوی مسجدالحرام
یکی از برکات تغییر قبله مسلمانان به طرف خانه کعبه، کوتاه شدن زبان مخالفان اسلام بود. یهودیان، مسلمانان را سرزنش می کردند و می گفتند: «ما در تورات خوانده بودیم که یکی از نشانه های پیامبر آخرالزمان، نماز خواندن به دو قبله است، در حالی که ما این نشانه را در ایشان نمی بینیم.» با این بیان، مسلمانان نیز به شک می افتادند و پایه های حکومت اسلامی سست می شد. از سوی دیگر، مشرکان نیز پیامبر اعظم(ص) را به فراموش کردن نخستین خانه توحیدی متهم می کردند. تغییر قبله، زبان هر دو گروه مخالف اسلام را بست. قرآن کریم با اشاره به این مطلب مهم می فرماید: ای پیامبر! از هر کجا خارج شدی، روی خود را به طرف مسجدالحرام کن تا مردم بهانه ای بر ضد شما نداشته باشند».
علل مهم تغییر قبله
بحث تغيير قبله و دلايل آن در تفاسير مختلف آمده است که دو نمونه را ذکر مي کنيم:
1. در تفسير نمونه ذيل آيه 142 سوره مبارکه بقره آمده است: تغيير قبله يكى از تحولات مهم تاريخ اسلام كه موجى عظيم در ميان مردم به وجود آورد؛ پيامبر اسلام (ص ) مدت سيزده سال پس از بعثت در مكه، و يك سال و چند ماه بعد از هجرت در مدينه به امر خدا به سوى «بيت المقدس» نماز مى خواند، ولى بعد از آن قبله تغيير يافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى«كعبه» نماز بگزارند.مسلمانان در اين مدت مورد سرزنش يهود قرار داشتند چرا كه بيت المقدس در اصل قبله يهود بود آنها به مسلمانان مى گفتند: اينان از خود استقلال ندارند و به سوى قبله ما نماز مى خوانند، و اين دليل آن است كه ما بر حقيم.
اين گفتگوها براى پيامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از يكسو مطيع فرمان خدا بودند، و از سوى ديگر طعنه هاى يهود از آنها قطع نمى شد، براى همين جهت پيامبر (ص ) شبها به اطراف آسمان نگريسته و منتظر راه چارهاي از سوي پروردگار عالميان بود تا از دست طعنه هاي يهوديان خلاصي يابد.مدتى از اين انتظار گذشت تا اينكه فرمان تغيير قبله صادر شد و در حالى كه پيامبر دو ركعت نماز ظهر را در مسجد بنى سالم به سوى بيت المقدس خوانده بود جبرئيل ماءمور شد پيامبر(ص ) را به سوى كعبه بگرداند.
يهود از اين ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شيوه ديرينه خود به بهانه جوئى و ايراد گيرى پرداختند. آنها قبلا مى گفتند: ما بهتر از مسلمانان هستيم ، چرا كه آنها از نظر قبله استقلال ندارند و پيرو ما هستند، اما همين كه دستور تغيير قبله از ناحيه خدا صادر شد زبان به اعتراض گشودند. چرا اينها از قبله پيامبران پيشين رو گردان شدند؟ اگر قبله اول صحيح بود اين تغيير چه معنى دارد؟ و اگر دومى صحيح است چرا سيزده سال و چند ماه به سوى بيت المقدس نماز خوانديد ؟! خداوند به پيامبرش دستور ميدهد به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست ، هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مى كند. (قل لله المشرق و المغرب يهدى من يشاء الى صراط مستقيم ).
اين يك دليل قاطع و روشن در برابر بهانه جويان بود كه بيت المقدس و كعبه و همه جا ملك خدا است ، اصلا خدا خانه و مكانى ندارد، مهم آن است كه تسليم فرمان او باشيد هر جا خدا دستور دهد به آن سو نماز بخوانند، مقدس و محترم است ، و هيچ مكانى بدون عنايت او داراى شرافت ذاتى نمى باشد.و تغيير قبله در حقيقت مراحل مختلف آزمايش و تكامل است و هر يك مصداقى است از هدايت الهى ، او است كه انسانها را به صراط مستقيم رهنمون مى شود.» (تفسير نمونه ، جلد 1، صفحه 480 و 481)
2. مرحوم علامه طباطبايي در ذيل همين آيه چنين مي نگارند: «قبله قرار گرفتن ، خانه اى از خانه ها چون كعبه ، و يا بنائى از بناها چون بيت المقدس ، و يا سنگى از سنگها چون حجر الاسود، كه جزء كعبه است ، از اين جهت نيست كه خود اين اجسام برخلاف تمامى اجسام اقتضاى قبله شدن را دارد، تا تجاوز از آن ، و نپذيرفتن اقتضاى ذاتى آنها محال باشد، و در نتيجه ممكن نباشد كه حكم قبله بودن بيت المقدس دگرگون شود و يا لغو گردد.بلكه تمامى اجسام و بناها و جميع جهات از مشرق و مغرب و جنوب و شمال و بالا و پائين در نداشتن اقتضاى هيچ حكمى از احكام برابرند، چون همه ملك خدا هستند، هر حكمى كه بخواهد و بهر قسم كه بخواهد و در هر زمان كه بخواهد در آنها مى راند، و هر حكمى هم كه بكند بمنظور هدايت خلق ، و بر طبق مصلحت و كمالاتى است كه براى فرد و نوع آنها اراده مى كند، پس او هيچ حكمى نمي كند مگر به خاطر اين كه بوسيله آن حكم ، خلق را هدايت كند، و هدايت هم نمى كند، مگر بسوى آنچه كه صراط مستقيم و كوتاه ترين راه بسوى كمال قوم و صلاح ايشان است».(ترجمه تفسير الميزان جلد 1 صفحه :479 و 480)
توضيح بيشتر نيازمند توجه به امور زير است:
1. بر اساس آيات و روايات، کعبه از زمان پيدايش زمين مکان مبارک و مورد عنايت بوده است قرآن کريم در اين مورد مي فرمايد: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ؛ در حقيقت نخستين خانهاى كه براى مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و براى جهانيان هدايت است.» طبق برخي از روايات حضرت آدم(ع) خانه کعبه را بنا کرد و خود بر گرد آن طواف کرد. بنابراين کعبه اولين معبد جهاني و قديمي ترين مرکز توحيد، و قبله همه پيامبران الهي از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) بوده است.لکن به خاطر مصالحي در ابتداي طلوع خورشيد اسلام به طور موقت بيت المقدس به عنوان قبله مسلمين قرار مي گيرد:
2. آزمايش الهي: با توجه به اين که کعبه متعلق به اعراب ومورد احترامشان بود و آن را سرمايه معنوي نژاد خود مي دانستند و انتظار داشتند که در آيين اسلام نيز، کعبه به عنوان قبله انتخاب شود و مسلمانان به سوي کعبه نماز بخوانند، نماز خواندن به سوي بيت المقدس مشکل و برخلاف عادت بود و لذا تعبد و ايمان خاصي را مي طلبيد و مي توانست درجه ايمان و تسليم اعرابي را که مسلمان مي شدند نشان دهد. یعنی در واقع يک امتحان و آزمون براي سنجش مؤمن واقعي از غير مؤمن بود، قرآن کريم با صراحت اين مطلب را بيان مي دارد: «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ؛ ما آن قبله اي را که قبلا بر آن بودي (بيت المقدس)، تنها براي اين قرار داديم که افرادي که از رسول خدا پيروي مي کنند، از آنها که به جاهليت باز مي گردند باز شناخته شوند. در روايتي از امام عسکري(ع) نيز اين فلسفه بيان شده است: «مردم مکه هواي قبله شدن کعبه را داشتند و خداوند با قبله قرار دادن بيت المقدس امتحانشان کرد تا معلوم شود چه کسي برخلاف هواي نفس خود، رسول خدا را پيروي مي کند.
3. کعبه در آن زمان کانون بتهاي مشرکان بود، در حالي که مهم ترين و اولين پيمان دين اسلام مبارزه با بت پرستي و دعوت به پرستش خداي يگانه بود، لذا به مسلمانان دستور داده شد، موقتا به سوي بيت المقدس -پايگاه دين توحيدي و معتقدان به توحيد- نماز گزارند تا از شائبه هر گونه توجه به بت ها مبرا باشند و به اين ترتيب صفوف خود را از مشرکين جدا سازند و روح تسليم مطلق در برابر فرمان حق و توحيد را در وجود خود نهادينه کنند اما هنگامي که به مدينه هجرت کردند و تشکيل حکومت و ملتي دادند و صفوف آنها از ديگران کاملا مشخص گرديد و از امتحان الهي سربلند و پيروز بيرون آمدند ديگر ادامه اين وضع ضرورت نداشت، در اين هنگام به سوي کعبه قديمي ترين مرکز توحيد و پر سابقه ترن کانون انبياء باز گشتند.
4. به هر حال حکم قبله قرار گرفتن بيت المقدس از احکام موقتي بود که با تمام شدن مصالح موقتش آن حکم نيز به پايان رسيد و لذا پيامبر(ص) انتظار مي کشيد که فرمان تغيير قبله صادر شد تا اين که در نيمه رجب سال دوم هجري دستور تغيير قبله نازل شد: «قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها؛ نگاه هاي انتظار آميز تو را به سوي آسمان (براي تغيير قبله) مي بينم، اکنون تو را به سوي قبله اي که از آن خشنود باشي باز مي گردانيم.»از اين آيه استفاده مي شود که بيت المقدس قبله موقت مسلمان ها بوده است که پيامبر(ص) انتظار پايان يافتن آن را مي کشيد.
5. مسدود شدن زبان مخالفان. قرآن کريم يکي از رازهاي بزرگ تغيير قبله را اتمام حجت بر مخالفين اسلام ذکر مي کند: «لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ»؛ يکي از مفسران در توضيح اين آيه مي فرمايد: «اگر قبله تغيير نمي يافت -قطع نظر از مصالح که در تغيير قبله بود و به آن اشاره شد- زبان مخالفان بر روي مسلمانان باز مي شد، از يک طرف يهود مي گفتند ما در «تورات» خوانده ايم نشانه اين پيامبر نماز خواندن به دو قبله است و اين علامت در او نيست و از سوي ديگر مشرکان ايراد مي کردند که او براي احياي آئين ابراهيم آمده است پس چرا خانه کعبه را که نخستين خانه توحيد است فراموش کرده است، در اين جا تغيير قبله زبان هر دو را بست.»
.: Weblog Themes By Pichak :.